جدول جو
جدول جو

معنی طاق برنهادن - جستجوی لغت در جدول جو

طاق برنهادن
(نِ وِ تَ)
یا بر طاق نهادن. کنایه از فراموش کردن. (برهان) (انجمن آرا) ، ترک دادن چیزی. (برهان) (انجمن آرا). و رجوع به بر طاق نهادن شود:
مرد از دورنگی طاق به، این رنگها بر طاق نه
هم دور خور هم دور ده، وانصاف بستان صبح را.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
بار گذاشتن بر ستور. تحمیل. (ترجمان القرآن) (دهار) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(نُ می ی)
متابعت کردن. (تتمۀ برهان)
لغت نامه دهخدا